フム√ムd761 | |
شماره عضویت: 1 | |
مرد | |
1363/11/02 تولد واقعی | |
1391/05/03 تولد کلوبی | |
حالت امروز: ناراحتم | |
0.07 ميانگين پست | |
320 پست | |
213 نظر | |
218 لایک گرفته شده | |
1 لایک داده شده | |
9 بازنشرها | |
274 دنبال کرده است | |
246 دنبال شده است | |
21 طرفداران | |
6 مديريت گروه | |
7 عضويت در گروه | |
0 دعوتنامههاي تاييد شده | |
339 دفعه اعلام حضور روزانه | |
4687 دقیقه مدت زمان حضور کاربر | |
224705 مرتبه بازدید کاربران | |
9113.5 امتیاز کل | |
وضعیت: فوق حرفه ای | |
درجه کاربری | |
سایت: facekerman.ir | |
Javad761@yahoo.com | |
1401/03/02 اخرین ورود کاربر | |
1399/02/20 اخرین ارسال پست | |
1401/03/02 اخرین کلیک کاربر | |
آي پي وارده: 37.98.109.206 |
جهت تبدیل به کاربر وی آی پی کلیک نمایید
هميشه ماندن دليل عاشق بودن نيست، خيلي ها رفتند تا ثابت كنند عاشقن...
ياد گرفتيم تا لحظات را بشماريم تا به خوشبختي برسيم غافل از آنكه آن لحظات خود خوشبختي بودن
ما هميشه صدا هاي بلند را ميشنويم پر رنگ ها را ميبينيم سخت ها را ميخواهيم غافل از اينكه.... خوبها آسان مي آيند بي رنگ مي مانند و بي صدا ميروند...
پشت چراغ قرمز . . پسرکی با چشمانی معصوم و دستانی کوچک گفت: چسب زخم نمی خواهید؟ پنج تا،صدتومن. . . آهی کشیدم و با خود گفتم: تمام چسب زخم هایت را هم که بخرم. . . نه زخم های من خوب می شود نه زخم های تو!
تنهايی را دوست دارم زيرا بی وفا نيست ... تنهايی را دوست دارم زيرا عشق دروغی در آن نيست ... تنهايی را دوست دارم زيرا تجربه کردم ... تنهايی را دوست دارم زيرا خداوند هم تنهاست .. . تنهايی را دوست دارم زيرا.... در کلبه تنهايی هايم در انتظار خواهم گريست و انتظار کشيدنم را پنهان خواهم کرد
خدايا كفر نميگويم، پريشانم چه ميخواهي تو از جانم مرا بي آنكه خود خواهم اسير زندگي كردي خداوندا تو مسؤلى... خداوندا اگر روزي بشر گردى! پشيمان ميشوي از قصه ى خلقت، از اين بودن، از اين عادت... خداوندا تو ميدانى كه انسان بودن و ماندن در اين دنيا چه دشوار است چه زجري ميكشد آن كس كه انسان است و از احساس سرشار است...
تا كه بوديم، نبوديم كسي كشت ما را غم بي هم نفسي تا كه خفتيم همه بيدار شدن تا كه مرديم همگي يار شدن قدر آن شيشه بدانيد كه هست نه در آن موقع كه افتادو شكست
آنقدر رنجي كه دنيا با دل ما ميكند با دل هر كه كند او ترك دنيا ميكند باخودم گفتم كه فردا ترك دنيا ميكنم چون به فردا ميرسم امروزو فردا ميكنم....
واي از اين عمري كه اينقدر تلخ بگذشت..... به هر موجي كه ميگفتم غم خويش سري ميزد به سنگ و باز مي گشت...!!
و اين جهان، پر از صداى حركت پاهاى مردمى است كه همچنان كه تو را مى بوسند، در ذهن خود طناب دار تو را مى بافند....
نيا باران! زمین جای قشنگی نيست من از اهل زمينم خوب میدانم که گل در عقد زنبور است، ولی سودای بلبل دارد و پروانه راهم دوست ميدارد...
در قديم مردم دنيا دلشان درد نداشت هيچكس دغدغه ى آنچه كه ميكرد نداشت چشمه ى سادگى از لطف زمين مى جوشيد خودمانيم زمين اين همه نامرد نداشت...
مرگ انسان زمانى است كه: نه شب بهانه اى براى خوابيدن دارد... و نه صبح دليلى براى بيدار شدن...!!
درد برای بعضـــي دردها نه ميتوان گريــــــه کــرد... نه ميتوان فریاد زد برای بعضـــی دردها فقـــط ميتوان نگــــاه کرد و بی صـــــدا شکست....!
خدا.. آنقدر آه كشيدم كه ز جهان سير شدم صورتم گرچه جوان است ولي پير شدم