رها شدم،
چون قایقی تهی
که به شیطنت کودکانه ای
بند می گسلد از ساحل و
خشنود تن می سپارد به آرامش رود.
تخته پاره های شکسته ام را ،
کودکان ،
در آرامش پس از بلندای آبشار بی قرار ،
هدیه می برند برای اجاق سرد خانه هایشان.
ارسال شده توسط elijoon در تاریخ
1393/09/26 - 08:39 لینک مستقیم : http://facekerman.ir/view/public_110714.html