سلامتی پسری که شب عروسی عشقش مست مست رفت دم در تالا نشست اما عروسی رو بهم نزد . . . صبر کرد تا عروس بیاد بیرون. . . عروس اومد همه بهش هدیه میدادن . . پسر هم رفت هدیه شو داد . . . عروس گفت این چیه؟ پسر گفت این همون قرآنیه که بهش قسم خوردی مال من بشی . . .