توی یه خیابون تصادف شده بود،بعد این راننده هاش خیلی بافرهنگ هرکدوم تکیه داده بودن به ماشینشون منتظر پلیس بودن! من رفتم جلو از یکیشون پرسیدم: چیجوووری شد تصادف کردین؟؟؟ یارو گفت: من چه میدونم! از این شاسکولِ بی عرضه بپرس! اون یکی گفت: با منی عـــن چهره!!؟؟ تو برو الاغ سواریتو بکن! این یکی شاکی رفت یقه شو گرفت گفت: به من گفتی عن؟؟ بدبختِ کچل! اون یکی گفت: یقه رو ول کن گوووزووو! میزنم با آسفالت یکی بشی ها!!! بعدم یکی ذاااارت خوابوند تو گوشش..... خلاصه که هیچـــــــــــی ، با یه سوال ساده ریده شد به هرچی فرهنگ و ادب آریایی بود))