دوستان،دوستان... بخدا ایندفعه ای جدی هستم،من جدیدا از یک شکست عشقی رهایی پیدا کردم... این شعری که می بینید،خودم نوشتم... کور بشم اگه دروغ بگم: روزگار آمد و رفت / باز ما ماندیم و برگ خزان روزگار آمد و رفت / باز ما ماندیم و ردپایی از ما روزگار آمد و رفت / باز ما ماندیم و دلی پر درد روزگار آمد و رفت / باز ما ماندیم و پاییزی سرد روزگار آمد و رفت / باز ما ماندیم خانه ای بی چراغ روزگار آمد و رفت / باز ما ماندیم قلبی دردمند و باز هم روزگار آمد و رفت / ما ماندیم و روزگاری تلخ منتظر نظرات سبزتان هستیم... ما به حضور و نظرات شما دوستان دلمون خوشه...
Dragon1993 - (20/فروردین/1393 - 00:04) : آغا،یکی نیست اینجا درباره شعر من نظر بده؟
خیلی نامردین بخدا...
پتی یو - (23/فروردین/1393 - 21:22) : خوبه شما آقایون شکست عشقی میخورین ... و گر نه مملکت بدون شاعر میشد