نسخه‌ی قابل چاپ
(1403/02/05)

من آخرش خودکشی می کنم از دست این دخترا...{-20-} {-18-}{-18-}{-18-}



ارسال شده توسط Dragon1993 در تاریخ 1393/02/15 - 20:16
لینک مستقیم : http://facekerman.ir/view/public_66831.html



مهتـــــآبـــ♥ - (15/اردیبهشت/1393 - 20:20) : {-33-}{-33-}{-33-}{-33-}{-18-} نه شما گنا دارین بزارین خول بمونیم دیگه دیگه

Dragon1993 - (15/اردیبهشت/1393 - 20:27) : به خدا اینقدر از این جریانات برام پیش اومده که یه بار میخواستم از خنده وسط خیابون غلط بزنم،به یه بدبختی خودمو کنترل کردم که نگوووووووووووو...{-18-}

مهتـــــآبـــ♥ - (15/اردیبهشت/1393 - 20:34) : اون جریان تعریف کن ما هم بخندیم

Dragon1993 - (15/اردیبهشت/1393 - 20:43) : بزار جریان خواهرم را بگم...
خواهرم کارشناسی ارشد الکترونیک داره و یه روز اومد خونمون که از اینترنت استفاده کنه و منم بیرون بودم...
یهو دیدم بهم زنگ زد و گفت که: کامراااااان اینترنت قطعه و چراغه مودم چشمک میزنه...
گفتم که سیم ها را چک کن و ببین که درست جا خوردند و یه چندتا راهنمایی دیگه که گفت: نه وصل نمیشه اینترنت...
بهش گفتم: صبر کن الان میام خونه...
وقتی اومدم خونه،میخواستم از خنده و از یه طرفه دیگه از این مغز فندوقی خواهرم سرم را بزنم به دیوار...
خدااااااااااااااای من،اصلاسیم تلفن به پشت مودم وصل نبود،سیم تلفن را خودم عصری زده بودم پشت تلفن و تلفن هم در نیم متری مودم بود،ولی کاملا مشخص بود که سیم تلفن از مودم جدا شده...
ینی من مردم از خنده واسه این مغز فندوقی یه کارشناس ارشد الکترونیک...{-20-}
الانه که بهش فکر می کنم،خندم میگیره...
{-18-}{-18-}{-18-}{-18-}{-18-}{-18-}

مهتـــــآبـــ♥ - (15/اردیبهشت/1393 - 20:46) : {-33-}{-33-}{-33-}{-33-} خب خوشمزه داره دیگه عزیز دختر خوبیش به خول بودن دیگه

Dragon1993 - (15/اردیبهشت/1393 - 20:49) : آخ من میمیرم واسه این خول بازی هاتون...
الانه که انفجار احساسات پیدا کنم...
{-7-}{-44-}{-41-}{-35-}{-29-}{-7-}