دو تا رفیق بودند همیشه با هم میرفتند میکده تا اینکه یکیشون فوت میکنه اون یکی تنها میره و به ساقی میگه دو تا پیک بریز ساقی میگه تو که یک نفری میگه یکی واسه خودم و یکی بیاد رفیقم چند ماه بعد دوباره میره میکده به ساقی میگه یک پیک بریز ساقی میگه رفیقت یادت رفته ؟ میگه نه خودم توبه کردم اینو بیاد رفیقم میخورم
شهرام - (31/اردیبهشت/1393 - 13:28) : خخخخخخخخخخ...دمش گرم