نسخه‌ی قابل چاپ
(1403/02/16)

روز قیامت و در محضر خداوند " فرشتگان در حال خواندن اسامی جهنمیان بودند.و که ناگهان نامش خوانده شد... "چگونه می توانند مرا به جهنم ببرند؟ دو فرشته او را گرفتند و به سوی جهنم بردند. او تمام اعمال خوبی که انجام داده بود، را فریاد می زد... نیکی به پدرش و مادرش، روزه هایش، نمازهایش، خواندن قرآنش و... التماس میکرد ولی بی فایده بود. او را به درون آتش انداختند. ناگهان دستی بازویش را گرفت و به عقب کشید. پیرمردی را دید و پرسید: "کیستی؟" پیرمرد گفت: "من نمازهای توام". مرد گفت: "چرا اینقدر دیر آمدی؟ چرا در آخرین لحظه مرا نجات دادی؟ پیرمرد گفت: چون تو همیشه نمازت را در آخرین لحظه میخواندی! آیا فراموش کرده ای؟ در این لحظه از خواب پرید. تا صدای اذان را شنید وضو گرفت و به نماز ایستاد. *نمازت را سر وقت، چنان بخوان كه گویا آخرین نمازی است که میخوانی. خدا مىفرماید: من تعهدى نسبت به بنده ام دارم كه اگر نماز را در وقتش بپا دارد او را عذاب نكنم و او را به بهشت ببرم.


ارسال شده توسط elijoon در تاریخ 1393/07/23 - 13:58
لینک مستقیم : http://facekerman.ir/view/public_94607.html