نسخه‌ی قابل چاپ
(1403/02/16)

نذر کرده ام … یک روزی که خوشحال تر بودم بیایم و بنویسم که زندگی را باید با لذت خورد که ضربه های روی سر را باید آرام بوسید و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد . یک روزی که خوشحال تر بودم می آیم و می نویسم که ” این نیز بگذرد “ مثل همیشه که همه چیز گذشته است و آب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است. یک روزی که خوشحال تر بودم یک نقاشی از پاییز میگذارم، که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست…. کوتاه شود{-35-}


ارسال شده توسط elijoon در تاریخ 1393/07/23 - 14:01
لینک مستقیم : http://facekerman.ir/view/public_94608.html