99672javad761: برو ایدوست ، برو ! برو ایدختر پالان محبت بر دوش ! دیده بر دیده ی من ، مفکن و نازم مفروش .. من دگر سیرم ... سیر .. ! بخدا سیرم از این عشق دو پهلوی تو پست ! تف بر آن دامن پستی که ترا پروردست ! کم بگو ، جاه تو کو ؟ ! مال تو کو ؟ ! برده ی زر ! کهنه رقاصه ی وحشی صفت ، زنگی خر ! گر طلا نیست مرا ، تخم طلا ! ... مردم من ! زاده ی رنجم و پرورده ی دامان شرف آتش سینه ی صد ها تن دلسردم من ! دل من چون دل تو صحنه ی دلقکها نیست ! دیده ام مسخره ی خنده ی چشمکها نیست ! دل من مأمن صد شور و بسی فریاد است! ضربانش ، جرس قافله ی زنده دلان طپش طبل ستم کوب ، ستم کوفتگان { تک تک } ساعت ، پایان شب بیداد است! دل من ، ای زن بدبخت هوس پرور ، پست ! شعله ی آتش { شیرین } شکن { فرهاد } است ! حیف از این قلب ، از این قبر طرب پرور درد که به فرمان تو ، تسلیم تو جانی کردم حیف از آن که با سوز شراری ، جانسوز پایمال هوس هرزه و آنی کردم در عوض با من شوریده ، چه کردی ؟ نا مرد ! { نا زن ! } دل بمن دادی ؟ نیست ؟ صحبت از دل مکن ، این لانه ی شهوت ، دل نیست ! دل سپردن اگر اینست ! که این مشکل نیست ! هان ! بگیر ، این دلت : از سینه فکندیم بدر ! ببرش دور ببر ببرش تحفه ز بهر پدرت ، گرگ پدر !
اینترنت مکان مناسبی جهت یافتن دوست و یا شریک آینده زندگی نیست، این‌ معامله‌ ای‌ زیانبار است‌ كه‌ در بسیاری‌ مواقع‌ ضرر آن‌ قابل‌ جبران‌ نیست، خانواده شما بهترین دوست شماست

برو ایدوست ، برو ! برو ایدختر پالان محبت بر دوش ! دیده بر دیده ی من ، مفکن و نازم مفروش .. من دگر سیرم ... سیر .. ! بخدا سیرم از این عشق دو پهلوی تو پست ! تف بر آن دامن پستی که ترا پروردست ! کم بگو ، جاه تو کو ؟ ! مال تو کو ؟ ! برده ی زر ! کهنه رقاصه ی وحشی صفت ، زنگی خر ! گر طلا نیست مرا ، تخم طلا ! ... مردم من ! زاده ی رنجم و پرورده ی دامان شرف آتش سینه ی صد ها تن دلسردم من ! دل من چون دل تو صحنه ی دلقکها نیست ! دیده ام مسخره ی خنده ی چشمکها نیست ! دل من مأمن صد شور و بسی فریاد است! ضربانش ، جرس قافله ی زنده دلان طپش طبل ستم کوب ، ستم کوفتگان { تک تک } ساعت ، پایان شب بیداد است! دل من ، ای زن بدبخت هوس پرور ، پست ! شعله ی آتش { شیرین } شکن { فرهاد } است ! حیف از این قلب ، از این قبر طرب پرور درد که به فرمان تو ، تسلیم تو جانی کردم حیف از آن که با سوز شراری ، جانسوز پایمال هوس هرزه و آنی کردم در عوض با من شوریده ، چه کردی ؟ نا مرد ! { نا زن ! } دل بمن دادی ؟ نیست ؟ صحبت از دل مکن ، این لانه ی شهوت ، دل نیست ! دل سپردن اگر اینست ! که این مشکل نیست ! هان ! بگیر ، این دلت : از سینه فکندیم بدر ! ببرش دور ببر ببرش تحفه ز بهر پدرت ، گرگ پدر !

1 امتیاز + / 0 امتیاز - 1393/08/02 - 11:47