99763javad761: وقتی که دستای باد ... قفس مرغ گرفتار و شکست ... شوق پرواز و نداشت... * وقتی که چلچله ها ... خبر فصل بهارو می دادن ... عشق اواز و نداشت... * دیگه اسمون برام فرقی با قفس نداشت... * واسه پرواز بلند تو پرش حوس نداشت... * شوق پرواز توی ابرا سوی جنگلای دور... * دیگه رفته از خیال اون پرنده صبور... * اما لحظه ای رسید... * لحظه پریدن و رها شدن... * میون بیمو امید... * لحظه ای که پنجره ... بغض دیوارو شکست... * لحظه اسمون صاف میون چشماش نشست... * مرغ خسته پر کشیدو افق روشن و دید... * تو هوای واژه دشت ... به ستاره ها رسید... * لحظه ای پاک و بزرگ ... دل به دریا زدو رفت... * پای پرواز بلند تن به صحرا زد و رفت... * رفت... {-35-}
اینترنت مکان مناسبی جهت یافتن دوست و یا شریک آینده زندگی نیست، این‌ معامله‌ ای‌ زیانبار است‌ كه‌ در بسیاری‌ مواقع‌ ضرر آن‌ قابل‌ جبران‌ نیست، خانواده شما بهترین دوست شماست

وقتی که دستای باد ... قفس مرغ گرفتار و شکست ... شوق پرواز و نداشت... * وقتی که چلچله ها ... خبر فصل بهارو می دادن ... عشق اواز و نداشت... * دیگه اسمون برام فرقی با قفس نداشت... * واسه پرواز بلند تو پرش حوس نداشت... * شوق پرواز توی ابرا سوی جنگلای دور... * دیگه رفته از خیال اون پرنده صبور... * اما لحظه ای رسید... * لحظه پریدن و رها شدن... * میون بیمو امید... * لحظه ای که پنجره ... بغض دیوارو شکست... * لحظه اسمون صاف میون چشماش نشست... * مرغ خسته پر کشیدو افق روشن و دید... * تو هوای واژه دشت ... به ستاره ها رسید... * لحظه ای پاک و بزرگ ... دل به دریا زدو رفت... * پای پرواز بلند تن به صحرا زد و رفت... * رفت... {-35-}

1 امتیاز + / 0 امتیاز - 1393/08/03 - 09:08