یافتن پست: #ندا
تفکیک
يکي را دوست ميدارم ولي او باور ندارد
يکي را دوست ميدارم همان کسي که شب و روز به يادش هستم و لحظات سرد زندگي
را با گرماي عشق او ميگذرانم!
کسي را دوست ميدارم که ميدانم هيچگاه به او نخواهم رسيد و هيچگاه نميتوانم
دستانش را بفشارم!
يکي را دوست ميدارم ، بيشتر از هر کسي ، همان کسي که مرا اسير قلبش کرد!
يکي را دوست ميدارم ، که ميدانم او ديگر برايم يکي نيست ، او برايم يک دنياست!
يکي را براي هميشه دوست ميدارم ، کسي که هرگز باور نکرد عشق مرا !
کسي که هرگز اشکهايم را نديد و نديد که چگونه از غم دوري و دلتنگي اش پريشانم!
يکي را تا ابد دوست ميدارم ، کسي که هيچگاه درد دلم را نفهميد و ندانست که او در اين
دنيا تنها کسي است که در قلبم نشسته است !
يکي را در قلب خويش عاشقانه دوست ميدارم ، کسي که نگاه عاشقانه مرا نديد و
لحظه اي که به او لبخند زدم نگاهش به سوي ديگري بود !
آري يکي را از ته دل صادقانه دوست ميدارم ، کسي که لحظه اي به پشت سرش نگاه
نکرد که من چگونه عاشقانه به دنبال او ميروم !
کسي را دوست ميدارم که براي من بهترين است ، از بي وفايي هايش که بگذرم براي
من عزيزترين است !
يکي را دوست ميدارم ولي او هرگز اين دوست داشتن را باور نکرد!
نميداند که چقدر دوستش دارم ، نمي فهمد که او تمام زندگي ام است !
يکي را با همين قلب شکسته ام ، با تمام احساساتم ، بي بهانه دوست ميدارم!
کسي که با وجود اينکه قلبم را شکست اما هنوز هم در اين قلب شکسته ام جا دارد!
يکي را بيشتر از همه کس دوست ميدارم ، کسي که حتي مرا کمتر از هر کسي نيز
دوست نميدارد!
يکي را دوست ميدارم ...
با اينکه اين دوست داشتن ديوانگيست اما ..........
من ديوانه تنها او را دوست ميدارم
لا لالا گل پونه لالا لالا گل قرمز
بدون عشق میمونم بدون مادرم هرگز
لالالا گل چشمات لالالا گل دستات
زنم بوسه به دستاتو منم خاکی به زیر پات
لالالالالالالا تو ای مادر به هر دردم دوایی
منو دیدن شده راز و نیازش فدای مادرو چادر نمازش
مادرم تاج سرم نازو نگارم چی بگم جز عشق تو در دل ندارم
الهی تا ابد داغت نبینم
سر خاکم بشینی مو نشینم
تکست اهنگ مادر پویان
مادرم تاج سرم نازو نگارم چی بگم جز عشق تو در دل ندارم
الهی تا ابد داغت نبینم
سر خاکم بشینی مو نشینم
كاش قلبم درد پنهاني نداشت
چهره ام هرگز پريشاني نداشت
كــــاش برگ آخر تقويم عشق
خبر از يك روز باراني نداشت
كاش مي شد راه سخت عشق را
بي خطر پيمود و قرباني نداشت
كاش ميشد عشق را تفسير كرد
دست و پاي عشق را زنجير كرد
"دل به دلم" که ندادی...
"پا به پایم" که نیا مدی...
"دست در دستم" که نگذاشتی...
"سر به سرم" دیگر نگذار، که قولش را به بیابان دادم!
من ندار بودم که عروسک قصه ام پرید ... دارا که باشی سارا با پای خوش به سراغت می آید.
خداوند مرد را آفرید، و به زن ها قول داد مرد ایده آل را میتوان در هر “گوشه” زمین پیدا کرد و زمین را “گرد” آفرید تا گوشه نداشته باشد.. زنم نشدیم غذا مون بسوزه بگیم نه نسوخته فقط غلظتشو بردم بالا خوشمزه بشهش مردها مثل الکل هستند دیر بجنبی همه شان می پرند…. ستاد یادآوری فرصت ها به بانوان در زندگی هر دختری یک سوال هست که تا آخر عمر او را همراهی میکند . . . . . . . . . . . . . حالا چی بپوشم؟ زنها دو وقت گریه می کنن : ۱ – وقتی فریب می خورن ! ۲ – وقتی می خوان فریب بدن!! آدم تا وقتى زن نداره ، فقط زن نداره ، وقتى زن داره ، فقط زن داره ! شیطان هرکاری کرد آدم سیب نخورد! رو کرد به حوا گفت : بخور واسه پوستت خوبه ! چو هرگز نیابی نشانی ز شوی / ز گهواره تا گور دانش بجوی. ستاد تشویق دختران به درس خواندن نام مرد در موبایل زنها : آشنایى: مرد رویاهام / نامزدى: عشقم / ازدواج: هم نفسم / ۱ ماه بعد: جان دلم / ۲ ماه بعد: سایه سرم / ۳ ماه بعد: شوهرم / ۱ سال بعد: آقا بالاسر / ۲ سال بعد: بخور بخواب / ۳ سال بعد: نره غول / ۴ سال بعد: لندهور / بعد از ۵ سال: مرتیکه نفهم بى شعور، مفت خور نمک به حروم بى چشم و رو! شوهره میاد خونه به زنش می گه: من برای شام دوستمو دعوت کردم خونه مون. زنش می گه: چرا این کار رو کردی؟ ببین خونه چقدر به هم ریخته است، ظرفا کثیفن، هیچی هم برای خوردن تو یخچال نیست. شوهره می گه: می دونم، ولی اشکالی نداره. زنه می گه: اگه می دونی، پس چرا دوستت رو دعوت کردی؟ شوهر می گه: آخه اون زده به سرش بره زن بگیره! بزرگترین گناه؟ شوهر نداشتن / بزرگترین تفریح؟ شوهر سرکار گذاشتن / بزرگترین جهاد؟ شوهر کشتن / بزرگترین کار؟ شوهر تربیت کردن / بزرگترین شگفتی؟ شوهرعاقل دیدن / بزرگترین آرزو؟ داشتن مردی به اسم شوهر ! نام همسر در موبایل آقایون: بعد١ماه:عزیزم / بعد٢ماه:خانمم / بعد٣ماه: همسرم / بعد١سال:منزل / بعد٢سال: هیتلر / بعد٣سال:عزرائیل / بعد۴سال: unknown زن: اوه! نیگا کن ببین پشه چه جوری دستمو زخم کرده!! شوهر با بی حوصلگی میگه: ببین محض رضای خدا بس کن، این لوس بازی ها مال وقتی بود که هنوز ازدواج نکرده بودیم !! اگه گفتید شباهت “زن” با “گردباد” چیه؟ جفتشون اول که میان با هیجان وارد زندگیت میشن.. و جفتشون موقع رفت
خدايا كفر نميگويم، پريشانم چه ميخواهي تو از جانم مرا بي آنكه خود خواهم اسير زندگي كردي خداوندا تو مسؤلى... خداوندا اگر روزي بشر گردى! پشيمان ميشوي از قصه ى خلقت، از اين بودن، از اين عادت... خداوندا تو ميدانى كه انسان بودن و ماندن در اين دنيا چه دشوار است چه زجري ميكشد آن كس كه انسان است و از احساس سرشار است...
در قديم مردم دنيا دلشان درد نداشت هيچكس دغدغه ى آنچه كه ميكرد نداشت چشمه ى سادگى از لطف زمين مى جوشيد خودمانيم زمين اين همه نامرد نداشت...
تو را به اندازه ي همه ي نبودن هايت دوست دارم زيرا كه بودن با تو فقط لحظه اى بود و نبودن با تو عمرى....
کاربر و هر چی خاص کنی بی خاصیت می شود! باور ندارید امتحان کنید؟
میروم وخدا را به تو میسپارم زحمت زیاری ندارد... گاهی صدایش کن که نامش را فراموش نکنی.....
هشدار.... اخیرا مشاهده شده است که متاسفانه عده ای سودجو با عناوین جعلی و اسامی مختلف و گاه اسم مستعار وارد گروههای شبکه های اجتماعی نظیر وایبر و واتس آپ شده و با برنامه ریزی دقیق و هوشمندانه در راستای اهداف شوم خود تلاش میکنند بدون هیچ گونه ترحمی و بدون در نظر گرفتن شرایط اعضای گروه اقدام به گذاشتن متن هایی میکنند که شما ناخواسته وقت گذاشته و آنها را مطالعه میکنید و بعد از خواندن ان متن ها می فهمید که كیر شده اید... مثل همین الان .لطفا به اطلاع عموم برسانید
شانستو امتحان کن. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . این توش جک نداشت پوچ بود شانسه دیگه
ایراد مشترك عموم ایرانیان از دیدگاه صادق هدایت : 1-اکثر ما ایرانیها تخیل را به تفکر ترجیح می دهیم. ۲-اکثر مردم ما در هر شرایطی منافع شخصی خود را به منافع ملی ترجیح میدهند. ۳-با طناب مفت حاضریم خود را دار بزنیم. ۴-به بدبینی بیش از خوشبینی تمایل داریم. ۵-بیشتر نواقص را میبینیم اما در رفع آنها هیچ اقدامی نمیکنیم. ۶-در هر کاری اظهار فضل میکنیم ولی از گفتن نمی دانم شرم داریم. ۷-کلمه من را بیش از ما به کار می بریم. ۸-غالباً مهارت را به دانش ترجیح میدهیم. ۹-بیشتر در گذشته به سر میبریم تا جایی که آینده را فراموش میکنیم. ۱۰-از دوراندیشی و برنامهریزی عاجزیم و غالباً دچار روزمرگی و حل بحران هستیم. ۱۱-عقب افتادگیمان را به گردن دیگران و توطئهی آنها میاندازیم، ولی برای جبران آن قدمی بر نمیداریم. ۱۲-دائماً دیگران را نصیحت میکنیم، ولی خودمان هرگز به آنها عمل نمیکنیم. ۱۳-همیشه آخرین تصمیم را در دقیقه ۹۰ میگیریم. ۱۴-غربیها دانشمند و فیلسوف پرورش داده اند، ولی ما شاعر و فقیه! ۱۵-زمانی که ما مشغول کیمیا گری بودیم غربیها علم شیمی را گسترش دادند. ۱۶-زمانی که ما با رمل و اسطرلاب مشغول کشف احوال کواکب بودیم غربیها علم نجوم را بنا نهادند. ۱۷-هنگامی که به هدفمان نمی رسیم، آن را به حساب سرنوشت و قسمت و بدبیاری میگذاریم، ولی هرگز به تجزیه و تحلیل علل نمیپردازیم. ۱۸-غربیها اطلاعات متعارف خود را در دسترس عموم قرار میدهند، ولی ما آنها را برداشته و از همکارمان پنهان میکنیم. ۱۹-مرده هایمان را بیشتر از زنده هایمان احترام میگذاریم. ۲۰-غربیها و بعضاً دشمنان ما، ما را بهتر از خودمان میشناسند. ۲۱-در ایران کوزهگر از کوزه شکسته آب میخورد. ۲۲-فکر میکنیم با صدقه دادن خود را در مقابل اقدامات نابخردانه خود بیمه میکنیم. ۲۳-برای تصمیمگیری بعد از تمام بررسیهای ممکن آخر کار استخاره میکنیم. ۲۴-همیشه برای ما مرغ همسایه غاز است. ۲۵-به هیچ وجه انتقاد پذیر نیستیم و فکر میکنیم که کسی که عیب ما را میگوید بدخواه ماست. ۲۶-چشم دیدن افراد برتر از خودمان را نداریم. ۲۷-به هنگام مدیریت در یک سازمان زور را به درایت ترجیح میدهیم. ۲۸-وقتی پای استدلالمان می لنگد با فریاد می خواهیم طرف مقابل را قانع کنیم. ۲۹-در غالب خانوادهها فرزندان باید از والدین حساب ببرند، به جای اینکه به آنها احترام بگذ
مربی مهدکودک میخواست چکمه های یه بچروپاش کنه ولی چکمه ها پای بچه نمیرفت بعدازکلی فشارو خم و راست شدن چکمه ها رو پای بچه میکنه و یه نفس راحت میکشه که بچه میگه این که لنگه به لنگست! مربی با هزار بار فشار و اینور و اونور شدن بلاخره بوتهای تنگ رو یکی یکی از پای بچه درآورد و این بار دقیق و درست پای بچه کرد که لنگه به لنگه نباشه ولی بازم بازحمتو بدبختی!! بلاخره موفق شد که بوت ها رو پای بچه بکنه که بچه میگه این بوتها مال من نیست!!! مربی یه نفس عمیق کشیدو سری تکون داد و گفت آخه چی بهت بگم؟؟ دوباره با زحمت بوت هارو در آورد. وقتی تمام شد پرسید خب حالا بوت های تو کدومه؟ بچه گفت اینا بوتهای برادرمه ولی مامانم گفت اشکالی نداره امروزمیتونم پام کنم! مربی که دیگه خون خونشو میخورد سعی کرد خونسردی خودش رو حفظ کنه و دوباره این بوتهارو با بدبختی پاش کرد یک آه طولانی کشید وگفت:خب حالا دستکشهات کجان؟ توی جیبت که نیستن. بچه گفت توی بوتهام بودن دیگه!